زلزلة تهران و ارزيابي فضايي آسيب پذيري مناطق شهري
قدمه
برنامه ريزي ب راي » است و نه « برنامه ريزي ناقص مقابله با مشكلات » ، « برنامه ريزي شهري نارساي جهان سومي »
و مس ؤولان عمدتاً پس از بحران افسوس گذشته را مي خورن د كه چرا قبل از بروز اين « پيشگيري از بروز معضلات شهري
حادثه، فكري نكرده اند . اما پيشرفت هاي علمي روز جهان ، دنياي صنعتي را آمادة مقابله با بحران هاي شهري قبل از وقوع بلاياي طبيعي نموده است . شهرهاي جهان توسعه يافته ضمن مقاوم سازي سازه اي، قدم هاي همه جانبه اي را براي
مديريت شهري و برنامه ريزي در زمينه هاي مرتبط » مقابله با بحران برداشته اند، اما هنوز در ابتداي راهيم. در حال حاضر
چه به عنوان يك سياست و چه به عنوان يك عامل محيطي از اهميت ويژه اي برخوردار بوده و راهكاري مناسب « با آ ن
جهت حل مشكلات و پاس خگويي به چالش هاي جامعة شهري بشمار مي آيد . بديهي است معضلات شهرهاي امروز تنها
در مساي ل اجتماعي ، اقتصادي ، سياسي و فرهنگي خلاص ه نشده ، بلكه عوامل طبيعي كه سازندة بستر شهرها مي باشند نيز
در اين روند تأثير بسزايي دارد.
اين موضوع در كشور ما به دليل وجود ويژگي هاي فراوان و متفاوت طبيعي از اهم يت خاصي برخوردار است .
بسياري از شهرهاي كشور به دليل ارتباط نزديك با عوامل طبيعي مانند : درياها، رودخانه ها ، ناهمواري ها ، گسل ها و... ،
آسيب هاي فراواني ديده و يا همواره در معرض آ سيب مي باشند . بنابراين به سادگي مي توان دريافت كه بررسي توانايي
شهر در مقابله با بلاياي طبيعي و برنامه ريزي مناسب جهت پيشگيري يا كاهش آثار مخرب آن از اهميت ويژه اي
امروزه خطر زلزله حداقل 35 كشور را در سطح جهان در برمي گيرد و خود عامل ناكامي هاي » برخوردار است . البته
.( اسميت،كيت، 1382 ، ص 199 ) « زندگي و اكثر مرگ و ميرهاست
تهران نيز به ع نوان يكي از كلانشهرهاي كشور ، در زمرة شهرهاي مذكور قرار داشته و در معرض خطر شديد زلزله
مي باشد . زماني اين موضوع اهميت بيشتري مي يابد كه ب دانيم در صورت بروز خطر ، تهران به دليل ويژگي هاي منحصر
به فرد خو د مانند : تمركز شديد ساختماني ، كمبود فضاهاي باز ، عدم ر عايت استانداردهاي لازم در اكثر سازه هاي مناطق
مختلف (به خصوص بافت مركزي )، جمعيت زياد ، عدم رعايت سرانه ها و ... ، با مشكلات عديده و متفاوتي نسبت به
ساير شهرها مواجه است . بنابراين شناخت محدوده هاي آسيب پذير و مقاوم در سطح شهر و برنامه ريزي صحيح
و مناسب جهت پي شگيري يا كاهش آثار خطر احتمالي بسيار حياتي و مهم است. از سوي ديگر، چنين مطالعه اي مي تواند
مؤثرترين شيوة تخصيص بهينة اعتبارات مقاوم سازي شهري بشمار آيد.
عوامل خطرساز و تهديدات زلزله
زلزله چه به لحاظ رواني و چه به لحاظ مالي به دليل سرعت وقوع و حجم تخريب، آثار ويرانگري را به همراه داشته
و در صدر بلاياي طبيعي قرار دارد. بحران ناشي از لرزش زمين وقتي بسيار حاد مي شود كه:
-1 درجة لرزش در مقياس ريشتر بالا باشد؛
-2 مدت زمان لرزش طولاني باشد؛
-3 مجتمع هاي زيستي به كانون لرزش نزديك باشد؛
-4 سازه هاي ساخته شده از استحكام كافي برخوردار نباشند؛
-5 در مجتمع زيستي محل وقوع زلزله، جمعيت و امكانات بيشتري مستقر باشد؛
-6 بستر طبيعي مجتمع هاي زيستي از جنس مناسب و مقاوم نباشند؛
-7 زمان وقوع زلزله زمان مناسب نباشد(مانند شب هنگام)؛
-8 و ساير عوامل.
پس در واقع درجة تخريب زلزله تابعي از عوامل هشتگان ه فوق است كه البته عوامل فرعي ديگري نيز در اين
موضوع دخيل مي باشند.
سوابق زلزله درايران و تهران
كارشناسان زلزله معتقدند كه ايران از مستعدترين كشورهاي زلزل ه خيز دنيا محسوب مي شود؛ به طوري كه نواحي
با خطر ناچيز ، بسيار كم بوده و بخش وسيعي از كشور را پهنه هاي با خسارت زياد تشكيل مي دهد . اين مناطق عمدتاً
.( در اطراف گسل هاي مهم و در زون البرز واقع شده اند (آشتياني و ديگران 1373 ، ص 7
بر پاية آمارهاي رسمي 25 سال گذشته ، شش د رصد از تلفات جاني كشور ناشي از زلزله بوده است . بررسي آمار
6 ريشتر حاكي از آن است كه در يكصد سال گذشته حدود چهل زمين لرزه در ايران رخ / لرزه هاي با بزرگي بيش از 5
2 سال يك زمين لرزه شديد يا خيلي شديد / داده است . بنابراين بايد توجه داشت كه در كشور ما به طور متوسط هر 5
.( رخ مي دهد. (آرين، 1382 ، ص 7
طي پنج دهة گذشته چن دين زلزله در كشور ب وقوع پيوسته كه تقريباً تمامي آنها به بروز فاجعه هاي هولناك منجر
شده است. زلزله هاي بوئين زهرا ( 1341 )، طبس( 1357 )، رودبار و منجيل( 1369 )، بم ( 1382 ) و زرند در سال 1383 بيانگر
اين واقعيت تلخ مي باشد . گويي ما ازحوادث گذشته هيچ گونه پندي نگرفته ايم و فجايع مدام تكرار مي شون د، در حالي
كه كشورهاي ديگري (ژاپن، فيليپين و آمريكا ) كه در معرض خطر دايمي وقوع زلزله هستند يا حتي زلزله هاي
شديدتراز ايران درآنها اتفاق مي افتد در اين زمينه به موفقيت هاي بزرگي دست يافته اند . وقوع زلزله در آن كشورها به
معناي بروز فاجعة انساني نيست و به ط ور نمونه و گويا در اين زمينه، وقوع زلزله 8 ريشتري پاييز سال جاري در ژاپن بود
.( كه تنها يك نفر مجروح بر جاي گذاشت ! (جامعة مهندسان شهرساز ايران 1382 ، ص 12
زلزله بم يكي از فاجعه بارترين زلزله هاي تاريخ ايران و حتي جهان از نظر درصد تلفات انساني بود. بخشي از شمار زياد
تلفات اين سانحه مربوط به زمان و مكان زلزله است؛ اما علت اصلي تلفات را مي توان در دو مورد زير خلاصه نمود:
-1 ساخت و سازهاي ناكارآمد و غير مقاوم.
-2 ناكارآمدي مديريت بحران و امداد پس از وقوع زلزله و فقدان تشكيلات حساب شده و اصولي در اين زمينه.
دسته بند ي پهنة جغرافياي ايران بر اساس اطلاعات تاريخي نشان مي دهد كه استان خراسان با 98 بار زلزلة مخرب
در طول تاريخ، لرزه خيزترين پهنة ايران است و تهران با پانزده بار در رتبة ششم كشور قرار دارد.
آنچه در بررسي سابقة زلزله در ايران اهميت دارد ، اين نكته مي باشد كه مدت زيادي از آخرين فعاليت لرزه ها ي
شهرهاي بزرگ ايران سپري شده و با توجه به دورة بازگشت آنها ، بروز زلزله در اين شهرها قريب الوقوع است . به عنوا ن
مثال شهر تهران و ري تا كنون هشت بار به وسيلة زلزله هايي با بزرگي بيش از 7 ريشتر با خاك يكسان شده ا ست . اكنون
از آخرين زلزلة تهران 173 سال مي گذرد و اين در حالي است كه دورة بازگشت آن 150 سال برآورد شده و بنابراين 23
سال از موعد زلزله در تهران گذشته است (احمدي و بوچاني 1382 ، ص 13 ). با اين اوصاف شناسايي دقيق مسأله
و بررسي جوانب مختلف آن در تهران به عنوان پايتخت و كلانشهر اول كشور از اهميت حياتي برخوردار است.
موقعيت تهران و مخاطرات زلزله
شهر تهران در دامنة جنوبي كوه هاي البرز مركزي و بر روي نهشته هاي آبرفتي كواترنر بنا شده و قسمت جنوبي آن
در كنارة شمال باختري كوير بزرگ ايران مركزي قرار دارد . اختلاف بلندي ناگهاني و شديد ميان شهر تهران (با ميانگين
ارتفاع 1300 متر ) و نزديك ترين تيغ كوه به آن در يك فاصلة كمتر از ده كيلومتر (تيغ توچال با بلندي 3933 متر) يكي از
ويژگي هاي توپوگرافي اين گسترده است (بربريان مانويل، 1371 ، ص 7). دو شته گسل فعال در شمال شهر (يا جنوب
كوههاي البرز ) و جنوب آن در حوالي كمربندي جنوبي تهران اين شهر را محصور ساخته و آن را تبديل به يكي از مناطق
.( پر خطر كشور كرده است (نقشه شماره 1
3 برابر دومين شهر يعني مشهد مي باشد و در حال / تهران اولين كلانشهر كشور است كه جمعيت آن به تنهايي 6
حاضر حدود هشت ميليون نفر جمعيت را در خو د اسكان داده است . جمعيت مذكور در برخي از روزهاي هفته يا
6 ميليون نفر جمعيت مقيم داشته است). / روزهاي خاص به ده ميليون نفر نيز مي رسد. (اين شهر در سال 1375 بالغ بر 77
معضلات ديگر تهران كه احتمال وقوع خطري عظيم را جدي ساخته است، عبارت اند از :
مخروط افكنة توچال
اين مخروط افكنه كه بستر استقرار شهر تهران است، به علت بافت كنگلومرايي از درجة مقاومت كمتري نسبت به سنگ
بستر برخوردار مي باشد . از طرف ديگر، تراكم بيش از حد ساختمان ها و سازه هاي انساني در اين سطح و فقدان يك
سيستم فاضلاب مؤثر، موجب انتقال فاضلاب به بافت ك نگلومرايي شده است . اشباع توده هاي بستر از آب و مواد
شوينده و شيميايي منجر به حالت صابوني و لغزنده در بافت خاك و رسوبات آن گرديده و درجة آسيب پذيري
سازه هاي مستقر بر روي آن را به خصوص در مواقع لرزش زمين به شدت افزايش داده است.
در نهايت قابل ذكر است كه رسوبات آبرفتي تهران داراي پتانسيل لازم جهت تقويت امواج ناشي از زلزله
.( مي باشد(جعفرزاده، فردين و جعفري 1370 ، ص 49
بافت شهري تهران
بافت شهري تهران را مي توان به پنج گروه زير تقسيم نمود:
1) بافت قديمي، فرسوده و با آسيب پذيري بالا با مصالحي همچون خشت، چوب و گل.
2) بافت ميان ساز بدون استحكام (با آجر و آهن و سيمان).
.( 3) بافت نوساز بدون رعايت آيين نامه هاي مرتبط با زلزله (آيين نامه و دستورالعمل استاندارد 2800
4) بافت نوساز با استحكام متوسط (به ويژه بيشتر برج هاي دو دهة اخير).
.( 5) بافت نوساز با استحكام بالا(مطالعات ميداني نگارندگان، 1383
گروه اول: عمدتاً سازه هاي عصر قاجار ، روستاهاي ادغام شده در تهران و زاغه هاي حاشيه و مركز شهر
را در بر مي گيرد كه در صورت وقوع زلزله بيشترين آسيب را خواهد ديد.
گروه دوم : شامل بافت ها ي مياني است كه با ميانگين حدود سي سال قدمت ، عملاً كلنگي ب شمار مي روند و
قابليت استفاده ندارند (اين امر كه ساختمان هاي شهري كشور با عمر بيش از پانزده سال فاقد ارزش مي شوند نيز جاي
تأمل فراوان دارد).
گروه سوم : شامل ساختمان هاي نوسازي است كه توسط دلالان و بساز و بفروش ها بدون رعايت ضوابط و آيين
نامه هاي مرتبط با ايمني زلزله ساخته شده اند . اين سازه ها با ظاهري آراسته و فريبنده از در جة آسيب پذيري بالايي
برخوردارند و با كوچك ترين لرزشي از هم مي پاشند . اين گروه از ساختمان ها از نظر نوع ، تركيب و مقاومت مصالح ،
اتصالات سازه اي و مقاومت سازه هاي بتوني و فولادي فاقد اصول ايمني هستند و حدود چهل درصد سازه هاي تهران
را در بر مي گير ند. اين سازه ها فريبنده و خطرناك هستند و جاي بسي تأسف است كه با گذشت بيش از چهل سال از تدوين اولين آيين نامه مقاوم سازي ساختمان ها در برابر زلز له، چنين درصدي ا ز آنها بدون كنترل لازم (به ويژه در سه
دهه اخير) ساخته شده و در مقابل زلزله مقاوم نيست.
گروه چهارم : شامل برج هايي است كه از استحكام سازه اي خوبي برخوردارند ولي بس تر آنها فاقد ايمني لازم
است و بارگذاري بيش از حد بر بستر باعث انحراف از محور ق ائم شده ، احتمال ريزش را افزايش داده، به طوري كه
.( ساكنان آنها را به شدت تهديد مي كند.(مطالعات ميداني نگارندگان 11383
گروه پنجم : شامل سازه هاي نوساز يا بعضاً قديمي ساخت است كه اصول ايمني لازم در برابر زلزله در ساخت آنها
به خوبي رعايت شده و خطر چنداني آنها را تهديد نمي كند.
محدوديت هاي فضايي تهران
تراكم بالاي سازه در تهران در بسياري از مناطق شهري باعث كاهش شديد فضاهاي باز شهري شده كه در صورت
وقوع بحران ، به دليل انباشتگي بيش از حد آوار در مسيرهاي ارتباطي، امكان تردد را منتفي مي سازد . بدين ترتيب خطر
افزايش يافته، امداد رساني با مشكلات فراوان مواجه خواهد شد.
عدم كنترل سيستمي سازه هاي شهري
تاكنون نقشه هاي طرح تفصيلي متناسب با شرايط لرزه خيزي تهران تهيه نشده و مقاوم سازي سال هاي اخير بيشتر
در مورد ساختمان هاي خصوصي انجام پذيرفته است ؛ در حالي كه ساختمان ها ي دولتي از كنترل جدي برخوردار
نبوده اند.
از سوي ديگر ، مقاوم سازي همراه با تمهيداتي در زمينة شهرسازي نظير برنامه ريزي كاربري اراضي ، برنامه ريزي
تأسيسات شهري، برنامه ريزي شبك ة عبور و مرور ، تعيين تراكم ها و ... نيز بايد به مجموعة تدابير و سياست هاي ضد
بحران اضافه گردد . به عبارت ديگر مقاومت شهر صرفاً مقاوم سازي بناها و ساختمان هاي شهر ي نيست ؛ بلكه تدوين
ضوابط و مقررات ساخت و سازهاي شهري و تدارك فضاهاي شهري متناسب، همجواري كاربري ها، تراكم هاي
شهري، ... و نيز جلب مشاركت شهروندان در ساخت و ادارة شهر مي تواند فضا هاي سكونتگاهي را به مجتمع هاي
زيستي مقاوم و پايدار تبديل نمايد؛ همچون فضاي كارگاهي كه نه تنها به كار آموزش مي آيد ، بلكه زمينه اي نيز براي
.( تقويت شهروندي مي شود. (شيخي 1382 ، ص 17
ساير مسايل و مشكلات
عوامل روحي و رواني از جمله مسايلي هستند كه حين وقوع بحرا ن مانع از انجام صحيح كار مي شوند و بحران پيش
آمده را به شدت افزايش مي دهند . ديگر مورد آن كه اين شهر در شرايط عادي روزانه صدها مورد عيب و نقص در
شريان ها و مسيرهاي حياتي خود دارد كه رسيدن آنها به هزار برابر در هنگام وقوع زلزله و بلافاصله پس از آن
.( چندان دور از ذهن نيست (پور كرماني، محسن و آرين 1377 ، ص 172
از سوي ديگر ضعف شديد مديريت بحران در كشور عامل ديگري براي تشديد بحران مي باشد كه بحث مديريت
بحران و شيوه هاي امداد و نجات در تهران مقاله اي ديگر را مي طلبد.
بحث
-1 تهران، زلزله و فاجعه جهاني
پس از زلزله بم شايعا ت بروز زلزله در تهران از يك سو و مستندات و مدارك علمي و برنامه هاي تلويزيوني
گسترده از سوي ديگر باعث شد كه احتمال وقوع زلزله در تهران و مخاطرات ناشي از آن به يك جريان جدي در كشور
تبديل شود و توجه محافل علم ي و سياسي داخلي و حتي خارجي را به خود جلب نمايد ودر مدت ي كوتاه چند مانور
مقابله با بحران در تهران تشكيل شود.
مطالعات آماري انجام شده و برآوردهاي كارشناسانه نشان مي دهد كه حداقل تلفات جاني در چنين زلزله اي
2 ميليون نفر زخمي خواهد بود ! شايد تصور چنين واقعه اي / (با اندازه زلزلة بم ) حدود يك مي ليون نفر كشته و 5
در كلانشهر بزرگ و متراكم تهران با وجود گسل هاي مهيب تر از گسل بم - بروات، چندان دور از ذهن نباشد . وقوع
چنين حادثه اي منتفي و دور از نظرگاه هاي علمي نيست . باشد كه اين پژوهش در اذه ان عمومي و مسؤولان خطر فاجعه
را بيشتر مطرح كند تا قبل از وقوع بحر ان، با سياست هاي تمركز زدايي و مقاوم سازي سازه هاي موجود و آتي و نيز
اتخاذ پاره اي از سياست هاي اصولي در مقابله با بحران از بروز يك فاجعه انساني جلوگيري شود.
-2 تحليل آماري
همان طور كه محاسبات نگارندگان نشان مي دهد ، متأسفانه درصد و احدهاي مسكوني با اسكلت بتون آرمه در اكثر
11 و 12 به كمترين حد خود مي رسد. مناطق 5 و 22 بالاترين درصد ،19 ،10 ، 18 ، مناطق بسيار پايين بوده ، در مناطق 17
را به خود اختصاص دا ده اند (جدول شماره 1). روند مذكور در ساختمان هاي با اسكلت فلزي و آجر، آهن و سنگ به
.( نسبت قابل قبول تر است . متأسفانه مورد اخير مقاومت چنداني در برابر لرزه هاي شديد نخواهد داشت ( نمودار شماره 1
با نگاه اجمالي به آخرين ستون جدول شماره ( 1) به راحتي مي توان دريافت كه در ساخت درصد قابل ملاحظه اي از
20 و 10 از چوب و خشت استفاده شده و اين مورد در ساير مناطق ، 14 ، 16 ، مساكن مناطق 12 (بالاترين درصد ) ، 11
نيز كم و بيش ادامه دارد و تنها در منطقه 22 به صفر مي رسد.
11 و 12 از لحاظ مقاومت مصالح ساختماني آسيب پذيري بيشتري داشته ، بنابراين با توجه به مطالب بيان شده، مناطق 10
كه در صورت وقوع احتمالي زلزله با بحران شديدتري نسبت به ساير مناطق روبرو خواهند بود.
در نمودارهاي ( 1و 2) وضعيت نسبي ساختمان ها از نظر ميزان مصالح نيمه مقاوم قابل مشاهده و بررسي است.
نتيجه گيري
روند رو به رشد و فز اينده شهرنشيني و جمعيت شهري به عنوان عاملي براي خسارات زياد به هنگام بروز بلا ياي
طبيعي مي باشد . گسترش شبكه هاي ارتباطي و زيرساخت هاي شهري از يك طرف و عدم رعايت ابتدايي ترين نكات
ايمني در ساخت و سازهاي شهري و بدون برنامه بودن رشد و توسعة شهر از سوي ديگر زمينة ايجاد خسارات زياد در
.( زمان وقوع زلزله را فراهم مي سازد( عبدالهي 1382 ، ص 111
بررسي هاي انجام شده نشان مي دهد كه شهر تهران در مقولة فوق الذكر با بحران و مشكلات اساسي و عديده اي
روبرو است . با توجه به شاخص هاي ب دست آمده در سطح مناطق، به راحتي قابل مشاهده است كه منطقة 12 آسيب
پذيرترين منطقه شهر تهران مي باشد و بديهي است كه در صورت بروز حادثه با مشكلات بي شمار ي مواجه خواهد
14 ، و 20 به ترتيب در رده هاي بعدي قرار مي گيرند . از طرف ديگر منطقة 22 از لحاظ شاخص ،16 ، گرديد. مناطق 11
5 و 21 به ترتيب بعد از آن قرار خواهند گرفت . البته اين ،4 ،8 ، آسيب پذيري مقاوم ترين منطقة شهر بوده و مناطق 2
نتايج در شرايط عادي بدون دخالت دادن دوري و نزديكي به كانون بحران محاسبه شده است .
طبق محاسبات انجام شده ، ساخت و سازهاي جديدتر (از سال 1375 به بعد ) از كيفيت نسبي بيشتري برخوردارند ؛
ولي به دليل وجود سازه هاي نامناسب قبلي در اكثر مناطق، بحران به قوت خود باقي است
پيشنهادها و رهنمودها
همان طور كه ذكر شد يكي از موضوعاتي كه بيشتر شهرهاي بزرگ از جمله تهران با آن روبرو هستند ، موضوع
زلزله است كه ويژگي ها و شرايط طبيعي حاكم بر فضاهاي شهري و تراكم سرمايه گذاري و بارگذاري هاي محيطي،
لزوم توجه به برنامه ريزي هاي لازم پيرامون مصونيت شهرها و آسيب كمتر آنها را ضروري ساخته است.
از طرف ديگر هر توصيه اي در يك بستر سازماني مناسب تحقق مي يابد . بستر سازمان هاي موجود ممكن است بعضي
از عناصر و اجزاي لازم را داشته و يا فاقد برخي از آنها باشند . بنابراين در سياست واگذ اري وظايف جديد به شهرداري
ها بايد به شناسايي نقصان ها پرداخت ه و پيشنهادهاي لازم اراي ة گردد . بنابراين در جهت پيشگيري از آسيب هاي جبران
ناپذير و يا كاهش آن به حداقل، موارد زير پيشنهاد مي شود:
.( -1 ايجاد تعادل منطقه اي و عدالت اجتماعي پايدار(مشهدي زاده 1382 ، ص 19
-2 تهية بانك اطلاعاتي گسل هاي نزديك يا مؤثر در ايجاد خطر.
-3 اراية مديريت درست در مواقع خطر .
-4 مديريت خطر ات ثانويه مانند : آتش سوزي ، نشت گاز، آب گرفتگي و ... (در اكثر زلزله هاي بزرگ مانند زلزله هاي
چين ، عوامل خطر ثانويه تلفات زيادي به بار آورده اند).
-5 بررسي اطلا عات مربوط به حوادث مشابه در گذشته ، نظارت دايمي بر نشانه هاي ظهور احتمالي و ب كارگيري سيستم
( هاي قوي اعلام خطر.(گرانژر 1999 ،ص 8
-6 تعبية فضاهاي باز مناسب در نقاط مختلف شهر.
-7 مقاوم سازي ساختمان هاي موجود تا حد ممكن.
-8 جلوگيري از احداث سازه ها، بدون بكار بردن ضوابط و استانداردهاي زلزله.
-9 رعايت نكات ايمني در سازه هاي حياتي مانند : تأسيسات، نيروگاه ها ، فرودگاه ها ، بيمارستان ها ، مراكز ارتباطي و ...
(در زلزله ها آسيب ديدگي سيستم هاي حمل و نقل، توزيع انرژي و انتقال آب ازاهميت بيشتري برخوردار بوده و
.( صدمات وارده بر آنها مشكلات فراواني در امر نجات بوجود خواهد آورد) (عشقي 1370 ، ص 369
-10 تهية نقشة نقاط ايمن در شهر (يا حومه) و تعبية شبكة ارتباطي سريع براي دسترسي به آنها در مواقع خطر.
-11 آموزش عمومي از طريق رسانه ها و مطبوعات.
-12 تشكيل گروه هاي ويژة امداد براي مقابله با خطر احتمالي.
.( -13 همكاري و تعامل كليه سازمان هاي ذيربط. ( مشهدي زاده 1382 ، ص 19
+ نوشته شده در سه شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۱ ساعت توسط صلاح الدین خسروی
|